گیاهخواری و صلح....
|
|
از این به بعد میخوام تو وبلاگمون راجع به گیاهخواری و صلح هم صحبت کنیم!راجع به مفهومش.چهار روز دیگه کودک گیاهخواری من نه ماهه میشه تو این مدت همین کودک کم سن و سال کلی چیز یادم داد !!!!یه مدت که روی یه مقاله ای درباره اعتیاد کار میکردم به این نتیجه رسیدم که من خودم به خیلی چیزا معتادم...... . از اون موقع تصمیم گرفتم همه عادت های بیجا رو ترک کنم .که بزرگترینش اعتیاد به گوشت بود.از وقتی گیاهخوار شدم گیاهخواری جنبه های خوبشو بهم نشون داد و وژگی های بدمو ازم گرفت.الان دارم دنبال یه سری راه حل میگردم واسه آشتی دادن بچه های کوچیک با طبیعت !من از ته قلب درد میکشم وقتی میبینم بچه ها از کرم خا کی ،از حلزون ،از خاک .....میترسن بچه ایی که الان گل بازی نکنه وقتی بزرگ شد میخواد چیکار کنه؟؟؟؟؟انگار بیشتر بچه های الان شدن بزرگترایی فقط با قد کوتاهتر !!!!!!!!اونم نه بزرگترای معمولی!!!!!!!!!!!!!!بزرگترایی که همش سعی میکنن دور خودشون حصار بکشن تاراحت زندگی کنن در حالی که تنها راه راحت زندگی کردن برداشتن همین حصاراس.بزرگترایی که عادت دارن با حساب و کتاب زندگی کنن با حساب و کتاب غذا بخورن ،با حساب و کتاب بخوابن و در پایان با حسابو کتاب بمیرن.!نمی دونم امشب چرا این حرفا رو زدم به هر حال ببخشین سرتونو درد آوردم.....
نظرات شما عزیزان:
|
سه شنبه 13 تير 1391برچسب:,
|
|
|
|
|